نفس مامان ،آبتین عزیزتر از جاننفس مامان ،آبتین عزیزتر از جان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

آبتین گل پسر مامان

دفتر خاطرات کودکی آبتین جان

این روزها...

        این روزها که بهار زودتر از همیشه به اهواز رسیده و حریر هوا بر تن خوزستان من لطیف ترین   رقص عشق را رقم زده ست !   این روزها که قدت میرسد به دنیای من و دستم را میگیری از ستون مهربانی دلم بالا میروی   و میخواهی گنجشک سرما زده ی سالهای تنهایی را آب و دانه ی مهر بدهی و پریدن از سرمای   درون به سمت ستیغهای روشنی بیاموزی !   این روزها که دنباله ی صدای پرنده ی همسایه را میگیری و قفس را نفس نفس در هم میشکنی   و میدانی چگونه بال در بال رهایی آغوشم را داغ تر از ظهر تابستان جنوب کنی !   این روزها که دندان های کوچک تازه ات را نشانم میدهی و من سعی میکنم بز...
25 بهمن 1391

تولد دلارام خانوم دختر خاله ی آبتین جان !

          آدرینا خانوم  هفته ی اول تولدسال٨٩                        دلارام جان متولد٨ دیماه ١٣٩١   پسرم روز ٨ دیماه صاحب یه دختر خاله ی زیبا شده ! و این فرشته ی کوچولوی ما خیلی شبیه آدرینا خانومه ! این اسم رو هم خود آدرینا انتخاب کرده ولی نی نی ما هنوز شناسنامه نداره !!!!! به هر حال قدمش سبز و دلش خانه ی شادیها ! امیدوارم دنیاش پر از زیبایی باشه .... من که عاشقشم...دوست دارم زودتر ببینمش !   ...
23 بهمن 1391

!هفدهمین ماهگرد تولد ت مبارک نفسم

    تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را   منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد   غزل و عاطفه و روح هنرمندش را   از رقیبان کمین کرده عقب می ماند   هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را   مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر   هر که تعریف کند خواب خوشایندش را   عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو به تو اصرار نکرده است فرآیندش را   قلب ِ من موقع اهدا به تو ایراد نداشت   مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید   بفرستند رفیقان به تو این بندش را:   منم آن شیخ سیه ر...
4 بهمن 1391
1